شاید تا به حال اسم «جشن اسفندگان» را نشنیده باشید، ولی چندان هم عجیب نیست. بیشتر ما ایرانیها به جز عید نوروز، سیزدهبهدر، شب یلدا و چهارشنبهسوری، جشنهای دیگر ملی و ایرانیمان را نمیشناسیم و آنها را جشن نمیگیریم؛ جشنهایی مثل «سده» و جشنهای ماهانه فروردینگان تا اسفندگان که هر کدام مفهوم خاص و زیبای خودش را دارد. اما امروز پنجم اسفند، روز جشن اسفندگان است؛ روز ستایش مقام زن و زایش و باروری زمین است.
در باورهای کهن ایرانی، زمین را مثل زنان، زاینده و پرورشدهنده میدانستند و جنسیتش را زن فرض میکردند و به همین خاطر واژههای زیبایی مثل «مام میهن» یا «سرزمین مادری» در زبان فارسى به وجود آمده است. این روز، روز ستایش زمین بارور و همتای انسانی آن، زنان است.
در این روز مردها و پسرها به همسر و مادرشان هدیه میدادند و به جای آنها کارهای روزمره خانه را انجام میدادند تا از زحمتهای یکساله آنها قدردانی کنند و به آنها بگویند که چهقدر دوستشان دارند.
اما در سالهای اخیر درباره زمان برگزاری جشن اسفندگان اختلاف نظرهایی وجود دارد. بعضیها اسفندگان را در روز 27 بهمنماه جشن میگیرند. این اختلاف نظر به خاطر تغییر ساختار تقویم ایرانی در زمان خیام (که به تقویم جلالی مشهور است) نسبت به تقویم باستانی ایرانی (اوستایی) به وجود آمده است. در تقویم باستانی، سال 365 روز داشته و همه 12 ماه 30 روزه بودهاند و برای همین پنج روز در هر سال اضافه میآمده که به آن «پنجه» میگفتند. اما در تقویم جلالی شش ماه اول سال
31 روزه شد و هر چهار سال یکبار، سال کبیسه (366 روزه) گرفته مىشد. برای همین تغییرات در تقویم جلالی، بعضی معتقدند باید این جشن را شش روز قبل از پنجم اسفند فعلى برگزار کرد.
بعضی از استادان ایرانشناس با تغییر روز برگزاری جشن اسفندگان مخالفاند. مثلاً استاد جلیل دوستخواه میگوید: «ما هماکنون، جشنهای نوروز، فروردینگان، یلدا و سده را به درستی در همان زمانهای تعیین شده برای آنها در روزگار باستان (یکم فروردین، سیام آذر و دهم بهمن)، برگزار میکنیم. پس چرا در مورد جشنهای یازده گانه اردیبهشتگان تا اسفندگان، دچار این آشفتهکاری و سامانشکنی شدهایم؟»
استاد دکتر رضا مرادی غیاثآبادی هم میگوید: «جشن اسفندگان یا سپندارمذگان برابر با پنجمین روز از ماه اسفند در همه گاهشماریهای ایرانی هست. درباره وجود دوگانگیها باید گفت که جشنها و فاصلههای میان آنها در متون کهن ایرانی دارای تعریف و اندازههای مشخصی است که به مانند دانههای یک زنجیر در پیوستگی کامل با یکدیگر هستند. تغییر جای یکی از آنها، موجب گسست کل این رشته خواهد شد. چنانکه در منابع ایرانی آمده است، «جشن سده» (که در دهم بهمن برگزار میشود) پس از 40 روز از شب یلدا یا چله و پس از 100 روز از اول آبان قرار دارد. همچنین جشن سده، 25 روز قبل از جشن اسفندگان است. این اندازهها و فاصلههای تعریف شده در متون و منابع کهن ایرانی، تنها با گاهشماری ایرانی با ماههای 31 روزه (هجری خورشیدی فعلی) که بزرگترین دستاورد دانش گاهشماری در جهان است، مطابق است؛ ولی با کتابچهای که در چند سال اخیر در ایران چاپ میشود، مطابقت پیدا نمیکند. چرا که در این کتابچه، فاصله 100 روزه از اول آبان تا جشن سده به 106 روز، فاصله 40 روزه شب یلدا تا جشن سده به 46 روز، و فاصله 25 روزه جشن سده تا اسفندگان به 19 روز رسیده است. این فاصلهها با هیچکدام از اسناد و منابع و تاریخنامههای ایرانی هماهنگی ندارد. بنابراین درست این است که شب یلدا در شامگاه 30 آذر، جشن سده در 10 بهمن و جشن اسفندگان در 5 اسفند باشد.»
با وجود تمام این اختلافنظرها، خیلی مهم است که آیینهای کهن ایرانیمان را به جهانیان نشان بدهیم و بدانیم خیلی قبلتر از پیدایش جشن ولنتاین، ما جشنی داشتیم برای ستایش زایش و باروری و عشق، که به آن اسفندگان میگوییم.
منابع
* سایت سازمان میراث فرهنگی
* کتاب مجموعه مقالات آناهیتا، نوشته استاد ابراهیم پورداوود
* سایت شخصی استاد
دکتر رضا مرادی غیاثآبادی
* وبلاگ شخصی استاد جلیل دوستخواه
* کانون پژوهشهای ایران شناختی
* سایت آریابوم